English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5349 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prompt book U نسخه سخن رسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prompt U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompt U کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompt U عکس العمل
prompt to go U اماده برای رفتن
prompt to go U اماده رفتن
what is the prompt U مهلت ان چقدراست
prompt U نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompt U نقدی
prompt U سریع کردن
prompt U بیدرنگ
prompt U بفعالیت واداشتن
prompt U برانگیختن
prompt U سریع عاجل
prompt U اماده
prompt U چالاک سوفلوری کردن
prompt U سریع
prompt U فوری
for prompt cash U فی المجلس
for prompt cash U نقدا`
prompt dower U مهر معجل
cash prompt U نقد فوری
prompt side U قسمتاضطراری
dos prompt U اعلان DOS
dot prompt U نقطه اعلان
prompt deployment U گسترش مناسب
prompt deployment U گسترش فوری
prompt delivery U تحویل فوری
prompt dower U مهر عندالمطالبه
prompt box U جای سخن رسان یا سوفلور
prompt payment U پرداخت فوری
prompt radiation U تشعشع کامل
system prompt U اعلان سیستم
opposite prompt side U طرفکاملابرعکس
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
This company guarantees prompt delivery of goods. U این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
by the book U کتابی
book one U کتاب نخست
book one U جلد نخستین
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
book value U بهای دفتری
book U بداخلاق
your book U کتاب شما
book value U ارزش ثبت شده در دفتر
by the book U ازروی کتاب
your book U کتابتان
that is my book U این
that is my book U کتاب من است
the a of a book U خوانندگان کتابی
the book is out of p U کتاب تمام شده است
this book is yours U این کتاب مال شما ست
to d. into a book U نگاه مختصر بکتابی کردن
that book U این کتاب
very many book U کتابهای خیلی زیاد
it was a p to another book U مقدمه کتاب دیگربود
with out book U برون سند کتابی ازبر
i will t. you for the book U شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
you are welcome to my book U بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
here is my book U کتاب من اینها
here is my book U اینست کتاب من
that book U ان کتاب
to book something U چیزی را سفارش دادن
book U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book U شماره بازیگرخطاکار
book U دفتر
book U ثبت کردن
to book something U چیزی را رزرو کردن
book value U ارزش دفتری
book U رزرو کردن توقیف کردن
book U درکتاب یادفترثبت کردن
book U کتاب
book U مجلد دفتر
book U فصل یاقسمتی از کتاب
what is this book worth? U این کتاب چقدر ارزش دارد
white book U کتاب سفید
to gut a book U مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
to e. upon acovnt book U همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
have one's nose in a book <idiom> U دائم سر توی کتاب داشتن
to consult a book U از کتاب فال گرفتن
that book will immortalize him U ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
to gut a book U جوهرمطالب کتابیراکشیدن
to license a book U اجازه چاپ کتابی را دادن
to put any one through a book U کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
word book U فرهنگ لغات
waste book U دفتر باطله
word book U لغت نامه
tou book U لباس تکواندو
to wade through a book U بکندی وزحمت کتابی راخواندن
word book U دیکشنری
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
white book U ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
to consult a book U سرکتاب باز کردن
to bring to book U حساب پس گرفتن
book a seat U جا رزرو کردن
thank tou for that book U متشکرم
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
text book U رساله
text book U کتاب اصلی دریک موضوع
text book U کتاب درسی
telephnone book U دفتر تلفن
service book U کتب مذهبی
service book U کتب دعا
scrap book U مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
phone book U دفتر حاوی شمارههای تلفن
to bring to book U بازخواست کردن از
time book U دفتر ثبت ساعات کار
have one's nose in a book <idiom> U کرم کتاب خوانی داشتن
the book is print U کتاب برای فروش موجودایت
the book is print U کتاب زیر چاپ است
the book is my property U کتاب مال من است
edition [ed.] [of a book] U ویرایش [کتابی]
edition [ed.] [of a book] U چاپ [کتابی]
to subscribe for a book U پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
run book U دفتر رانش
To bind a book. U کتابی را جلد کردن
guest book U دفترچهمیهمانها
exercise book U کتابتمرین
when reading a book U در حال خواندن کتابی
cookery book U کتابآشپزی
the forthcoming book U کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
code book U کتابرمزگشا
book token U کارتخریدکتاب
address book U دفترچه تلفن
book keeping U حسابداری [حسابداری]
People of the Book U پیروان کتاب مقدس [ دین]
throw the book at <idiom> U شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
She was reading the book to herself. U کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
You wI'll benefit by this book . U از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
Please fetch the book. U لطفا"بروکتاب رابیاور
rule book U کتابقانون
rent book U کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
reference book U کتابمرجع
What is the title of the book ? U عنوان این کتاب چیست ؟
She laid the book aside . U کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
phrase book U لغتنامهمسافرت
pension book U برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
To talk like a book . U لفظ قلم صحبت کردن
bound book U کتابپربرگ
book of matches U جعبهکبریت
book plate U برچسب کتاب
spine of the book U تیرهپشتیکتاب
word book U واژه نامه
Yellow Book U مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
year book U سالنامه
word book U کتاب لغت
woman of the book U کتابیه
comic book U کتاب کاریکاتور
word book U کتاب لغت
word book U قاموس
book plates U برچسب کتاب
comic book U کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
book ends U کتابنگهدار
appointment book U دفترچهقرارملاقاتها
telephone book U راهنمای تلفن
telephone book U دفتر تلفن
phone book U کتاب راهنمای تلفن
log book U رخداد نامه
log book U رخداد نگاشت
log book U دفتر رخدادهای روزانه
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
run book U دفتر اجرا
gun book U دفترچه خدمت توپ
call book U دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
bring to book U بازخواست کردن از
bell book U دفتر موتورخانه
book review U مقاله درباره کتاب
book review U انتقاد از کتاب
book og kings U سفرملوک :نام یکی ازکتابهای عتیق
book og kings U کتاب پادشاهان
book of reference U کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
book of psalms U مزامیر داود
book of psalms U زبور داود
book of proverbs U کتاب امثال حضرت سلیمان
book of account U دفترحساب
book of account U دفتر روزنامه
chap book U کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
check book U کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
guide book U راهنمای مسافران
guide book U کتاب راهنما
Green Book U مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
fly book U قوطی مگس ساختگی
field book U دفترچه یادداشت نقشه بردار
day book U دفتر روزنامه
copy book U دفتر کپیه
condition book U کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
class book U کتاب کلاسی
book of psalms U زبور حضرت داود
cheque book U دسته چک
cheque book U دفترچه چک
book of account U دفتر کل
book move U حرکت کتابی شطرنج
black book U کتاب سیاه
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
bill book U دفتر بروات
bell book U دفتر ثبت دستورات موتور
account book U دفتر حساب
accession book U فهرست کتب یک کتابخانه که به سایر کتب ضمیمه شود
talking book U صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
statute book U قوانین موضوعه
statute book U کتاب قانون
Recent search history Forum search
1This student is stupid ,close the book on him.
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
2In someone bad (or good) books.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1i was in the middle of a thick law book
1was at once deep in my law book again
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2passive and active verbs
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com